کد مطلب:190807 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:221

وصیت 06
وصیة لبعض أصحابه حینما أراد السفر فزوده علیه السلام بهذه الوصیة القیمة:

قال علیه السلام: لا تسیرن سیرا و أنت حاف، و لا تنزلن عن دابتك لیلا الا و رجلك فی خف، و لا تبولن فی نفق، و لا تذوقن بقلة و لا تشمها حتی تعلم ماهی، و لا تشرب من سقاء حتی تعرف ما فیه، و لا تسیرن الا مع من تعرف و احذر من تعرف، و لا تصحب من لا تعرف [1] .

شخصی قصد مسافرت داشت؛ حضرت به وی چنین وصیت فرمود: پابرهنه طی طریق نكن، شبانه پا برهنه از مركبت پیاده مشو، در شكافها ادرار مكن، و سبزه ای را نچش و بو منما، مگر این كه بدانی چیست، و از ظرف آبی میاشام، مگر این كه بدانی چه در آن است، و سفر مكن مگر با كسی كه می شناسی و از آن كه می شناسی



[ صفحه 49]



برحذر باش و از همراهی با كسی كه نمی شناسی، بپرهیز .

انسان همیشه و در تمام حالات - چه در سفر و چه در حضر- نیاز به مرشد و راهنما دارد، و لذا در این وصیت می بینیم كه یكی از اصحاب حضرت در هنگامی كه عازم سفر بود، به محضر امام علیه السلام شرفیاب می شود و حضرت به او چنین وصیت و سفارشی می فرماید كه او را از نظر راهنمایی مستغنی می كند كه در رفت و برگشت به سلامت بوده و نیازی به كسی نداشته باشد ، ضمنا از نظر دین و آبرو خدشه دار نشود.

امام باقر علیه السلام به مسایل بهداشتی كه باید هر مسافری در سفر به این مسایل توجه داشته باشد سفارش می فرماید و در آخر وصیت می كند كه با هر كسی دوست و همنشین مشو، مگر این كه او را بشناسی. این مطلب آخر بسیار با اهمیت است كه آبرو و حیثیت انسان در دنیا و آخرت در گرو این مسأله است. در همین زمینه لقمان حكیم به فرزندش چنین وصیت می كند:

یا بنی سافر بسیفك و خفك و عمامتك و خبائك و سقائك و ابرتك و خیوطك و مخرزتك، و تزود معك من الأدویه ما تنتفع بها أنت و من معك، و كن لأصحابك موافقا الا فی معصیة الله [2] .

فرزندم! هنگام مسافرت مجهز باش تا نیازی به كسی نداشته باشی، و همیشه در سفرها شمشیر و كفش و



[ صفحه 50]



عمامه و خیمه و مشك آب و نخ و سوزن و مقداری دارو و مایحتاج با تو باشد، كه نیاز به آن ها پیدا خواهی نمود، و همچنین با همسفران خویش موافق و همراه باش، و از آنان اطاعت كن؛ مگر در معصیت خداوند متعال كه در این صورت از آن ها پیروی مكن.


[1] بحارالانوار، ج 75، ص 189، ح 46؛ و ج 96، ص 123، ح 10.

[2] كافي، ج 8، ص 303، ح 466؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 282، ح 2458.